نوشته شده توسط : امیر حسین

 

 

اعتراض نشانه انتظار و پویایی نشانه اعتراض است

 

 
اگه از خداحافظی متنفری کافیه سلامی بدی در نقطه ای بایستی
 
مقدمه اول :برای آنکه قدرت بدست بیاری باید اول خودت را له کنی
مقدمه دوم:آدمی عاقل هیچگاه خودش را له نمیکند
تالی:بیخیال قدرت
زیبایی در آدم ماندنی است اگر از دید خودش باشد

 

 
امام علی (ع):قلبهای خودرااز كینه های نهانی پاك كنیدچه آن یك بیماری مهلك همانند وبا است.

پیامبر(ص):عزت مردم با ایمان دربی نیازی از مردم است آزادی وشرافت درپرتو قناعت به دست می آید .
گوته:كسی شایسته آزادی است كه هرروز بتواند به هوسهای خود چیره شود.

شكسپیر: از دست دادن امیدی پوچ و آرزویی محال ، خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است.
اسمایلز:هركس درطلب خیرو سعادت دیگران باشد بالاخره سعادت خویش را هم به دست خواهد آورد .
بتهون:همواره تقوی را به كودكان خودتوصیه كنید تنها تقوی عامل خوشبختی است نه پول.

كانت:چنان باش كه بتوانی به هركس بگوئی مثل من رفتار كن .

چخوف:انسان باید از هر حیث چه ظاهر و چه باطن آراسته باشد.

اسمایلز:اشخاص عاقل و با اخلاق هرگز كلامی برزبان نمی آورندكه احساسات دیگران را جریحه دار سازند.
هیكل آنژ:بهترین دستور زندگی این است كه انسان اعتماد به نفس داشته باشد و درپرتو سعی و جدیت به منزلتی برسد.

افلاطون:بی صبری شخص را از هیچ رنجی نمی رهاند بلكه درد جدیدی برای از پا درآوردن شخص بوجود می آورد.

ابو سعید ابی الخیر: خلق ازآن دررنجند كه كارها را پیش از وقت طلب می كنند.

امام علی(ع):با دنیا مدارا كن و حوادث روزگار رابه خونسردی و سنگینی بپذیر تابر مراد خود پیروز شوی .

ناپلئون :دردنیا خفتگانی هستند كه بیداریشان همچوبیداری اژدها وحشتناك است.

ویكتور هوگو:بدیهای اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جای ناله جای آن دارد كه درصدد رفع آن برآئیم.
در بین تمامی مردم، تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده.! زیرا همه فکر می کنند به اندازه کافی عاقلند!!! رنه دکارت
اگر می خواهید در زندگی دوستان وفادار و یاران غمخوار داشته باشید، کم و خیلی دیر با مردم دوست شوید. هرشل
کسی که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد. بنجامین فرانکلین
بزرگترین درس زندگی این است که گاهی احمق ها هم درست می گویند. وینستون چرچیل
چهار روش برای اتلاف وقت وجود دارد: کار نکردن، کم کار کردن، بد کار کردن و کار بیهوده کردن. آبه دولاروش
اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس می کند سنگ پرتاب کنی، هرگز به مقصد نمی رسی. لارنس استرن
کسی که زیاد حرف می زند، یا زیاد می داند یا زیاد دروغ می گوید. پاسکال
در جهان تنها دو گروه از مردم هستند که هرگز تغییر نمی یابند؛ برترین خردمندان و پست ترین بی خردان. پاسکال
دیوانگی بشر آن چنان ضروری است که دیوانه نبودن، خود شکل دیگری از دیوانگی است. پاسکال
كنفوسیون:اگر مردم مرا نشناسند غصه نخواهم خورد ، ولی اگر من مردم را نشناسم افسرده خواهم بود.

رسول اكرم(ص):نمی توان همه را به مال راضی كرد، اما به حسن خلق می توان.

پنیاكوو:قمارباز به ترتیب چهاردارایی خود را ازدست می دهد:پول،وقت،جوانی،زندگی.

شكسپیر:تواضع، نردبان بزرگی وبلندی است.

امام علی (ع):خط زبان است و زبان بیان خرد است.

بو علی سینا:اگر می خواهی كه مردمان تورا دوست دارند درمعامله ستم مكن و دروغ مگو وبه زبان خود كسی رامرنجان.
اگر می دانسته اند تاکنون چند بار حرف های دیگران را بد فهمیده اند، هیچکس در جمع این همه پر حرفی نمی کرد. یوهان ولفانگ گوته
پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آن است که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی. گاندی
آن که می خواهد روزی پریدن آموزد، نخست باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالا رفتن را بیاموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند. نیچه
«موفقیت» به دست آوردن چیزی است که دوست داری و «خوشبختی» دوست داشتن چیزی است که به دست آورده ای. دکتر تامس آ. هریس
همه مردم را «بعضی مواقع» می توان فریفت و بعضی مردم را برای «همه عمر». لکن نمی توان همه مردم را برای همه عمر فریفت. دکتر تامس آ. هریس
شما ممکن است بتوانید گلی را زیر پا لگد کنید، اما محال است بتوانید عطر آن را در فضا محو سازید. ولتر
اگر از کسی متنفری از قسمتی از خودت در او متنفری. چیزی که از ما نیست نمی تواند افکار ما را مغشوش کند. هرمان هسه
این شوه سگ است که به تلافی سنگی که به او زده اند، سگ دیگری را گاز می گیرد. زهار

خنلون:اگر تمام سعی و كوشش خودرا صرف انجام وظیفه كنیم،می توانیم به سعادت خود یقین داشته باشیم.

سقراط: برای دوست خود یك دفعه تمام محبت خودرا ظاهر مكن زیرا هروقت اندك تغییری مشاهده كرد تو را دشمن می دارد.

حضرت عیسی(ع):آنكه درقلیل خائن بود دركثیر نیز خائن بود.

چارلی چاپلین : برهنگی ، بیماری عصر ماست.

ساموئل اسمایلز:برای زن خوب ، افكار بلند و اندیشه های باز، بهتراز لباسهای زیباست.

بالذاك:خانه بدون زن عفیف ، همچو گورستان است.

ارسطو:برنده ترین سلاح یك زن تقوا ونجابت اوست.

روسو:اگرمردی راشناختی ،فردی را شناخته ای و اگر با زنی آشنا شدی، خانواده ای راشناخته ای .

اقلیدس: زن خوب، زنی است كه از همه اشیا ء قیمتی و مدرن خانه برای شوهرش پرارزش تر باشد.

ویل دورانت،‌زن از مردشكیبا تراست. گرچه شجاعت مرد دركارهای خطیر و بحرانی زندگی بیشتر است اما تحمل دائمی و روزانه زن درمقابل ناراحتی های جزیی بیشماراست.

میلتون: زن،زیبا ترین و باارزش ترین تحفة آسمانی است.

ساموئل اسمایلز:همسر خوب، بهترین یاور درصحرای سنگلاخ و پرمخاطره زندگی است.

كنفوسیوس:هرچیزی كه درزندگی من یافت می شود نتیجة صمیمیت و همكاری زن من است.

حضرت فاطمه(س):درخدمت مادرباش زیرا بهشت زیر پای مادر است.

فردریش نون: زنان خود را به احترام بنگرید،آنها گلهای آسمانی رادرحیات زمین می كار%
اگر همواره مانند گذشته بیندیشید، همیشه همان چیز هایی را به دست می آورید که تا بحال کسب کرده اید. فاینمن
حقیقت چیزی نیست که نوشته می شود. آن چیزی است که سعی می شود پنهان بماند! بدترین و خطرناک ترین کلمات این است که: « همه این جورند» تولستوی
یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که می نمایی. بایزید بسطامی
هیچ شعری شاعر ندارد. خواننده هر شعری، شاعر آن لحظه شعر است. پابلو نرودا
کسی که می خواهد رازی را حفظ کند باید این نکته را که رازی دارد کتمان کند. گوته
كانت : اگر از انسان امید وخواب گرفته شود بدبخت ترین موجود روی زمین است .

كنفوسیون:چنان زندگی كن كه وقت مردن آرزو خواهی كرد و با هر كسی چنان رفتار كن كه از او توقع داری.

امام حسین(ع): اگر دین ندارید لااقل دردنیای خویش آزاده باشید.

 

دکتر علی شریعتی
 
 
اگر در صحنه حق و باطل نیستی، اگر شاهد عصر خودت و شهید حق بر باطل نیستی، هر جا كه میخواهی باش.
چه به شراب نشسته و چه به نماز ایستاده. هر دو یكیست! (دكتر علی شریعتی)


دنیا را بد ساخته اند ... کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد ... کسی که تورا دوست دارد ،
تو دوستش نمی داری ... اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد ... به رسم و آئین هرگز
 به هم نمی رسند ... و این رنج است ... (دکتر علی شریعتی)

شرافت مرد هم چون بکارت یک دختر است اگر یکبار لکه دار شد دیگر جبران پذیر نیست
 

۱-آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندامها
 و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت است تجلی کند اگر هم هستیمان را یک خواستن کنیم یک
خواستن مطلق شویم و اگر با هجوم و حمله های صادقانه و سرشار از امید و یقین و ایمان بخواهیم پاسخ
 خویش را خواهیم گرفت.

۲-خداوندا
از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدارم
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند:
فراموشش کن

۳-خدایا به من زیستنی عطا کن
که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم
و مردنی عطا کن
که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم

۴-خدایا من در کلبه حقیرانه خود کسی را دارم که تو در ارش کبریایی خود نداری
منچون تویی را دارم
وتو چون خود نداری

۵-پروردگارا به من تو فیق عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند عنایت فرما

۶-... نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد ... نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
... ولی بسیار مشتاقم ... که از خاک گلویم سوتکی سازد ... گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ
 و بازیگوش ... تا که پی در پی دم گرم خویش را بر گلویم سخت بفشارد .... و سراب خفتگان خفته را
 آشفته تر سازد ... تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را ...

۷-به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم .

۸-روزی که بود ندیدم....روزی که خواند نشنیدم
روزی دیدم که نبود....روزی شنیدم که نخواند

۹-خدایا به من توفیق تلاش در شکست
صبر در نومیدی
عظمت بی نام دین بی دنیا
عشق بی هوس عطا کن

۱۰-سرمایه های هر دلی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.

۱۱-من هرگز نمی نالم...قرنها نالیدن بس است...میخواهم فریاد بزنم...!اگر نتوانستم سکوت میکنم....

۱۲-همواره روحی مهاجر باش به سوی مبدا به سوی آنجا که بتوانی انسانتر باشی
و از انچه که هستی و هستند فاصله بگیری این رسالته دائمی توست

۱۳-خداوندا به هر کس که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر کس
که دوست میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است.

۱۴-هر انسان کتابی است در انتظار خواننده اش.

۱۵-انها(دشمنان)از فهمیدن تو می ترسند.از گاو که گنده تر نمیشوی می دوشنت و از اسب
که دونده تر نمیشوی سوارت میشوند و از خر که قوی تر نمیشوی بارت میکنند. انها از
فهمیدن تو میترسند.

۱۶-ارزش انسان به اندازه حرف هایی هست که برای نگفتن دارد.

۱۷-اگر تنهاترین تنهاها شوم باز خدا هست.او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرین ها
بی ثمر است.اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو
تنهای مهربان و جاوید و آسیب ناپذیر من هستی.ای پناهگاه ابدی !
تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.

۱۸-عمیقترین و بهترین تعریف از عشق این است که :
عشق زاییده تنهایی است.... و تنهایی نیز زاییده عشق است...
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد .... کسی در پیرامونش نباشد!
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند...
و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ......
کتاب نیایش

۱۹-خدایا : «چگونه زیستن »را به من بیاموز ،« چگونه مردن» را خود ، خواهم دانست .
خدایا : رحمتی کن تا ایمان ، نام ونان برایم نیاورد ، قوتم بخش تا نانم را؛ وحتی نامم را در خطر ایمانم افکنم.
تا از آنها باشم که پول دنیا می گیرند وبرای دین کار می کنند ؛ نه آنها که پول دین می گیرند وبرای دنیا کارمی کنند .

۲۰-باور نمی کنم هرگز باور نمی کنم که سال های سال همچنان زنده ماندنم به طول انجامد. یک کاری خواهد شد.
 زیستن مشکل است و لحظات چنان به سختی و سنگینی بر من گام می نهند و دیر می گذرند
که احساس می کنم خفه می شوم. هیچ نمی دانم چرا؟ اما می دانم کس دیگری در درون من پا گذاشته است
و اوست مرا چنان بی طاقت کرده است. احساس می کنم دیگر نمی توانم در خود بگنجم
 و در خود بیارامم و از بودن خویش بزرگتر شده ام و این جامه بر من تنگی می کند.
 این کفش تنگ و بی تا بی قرار!عشق آن سفربزرگ! آه چه می کشم!

چه خیال انگیز و جان بخش است این جا نبودن.

۲۱-معشوق من چنان لطیف است که خود را به « بودن » نیالوده است
که اگر جامه ی وجود بر تن می کرد نه معشوق من بود . . .

۲۲-چه تلخ و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمی تواند سرش کلاه بگذارد... این سرزمین را
با عقل مصلحت اندیش ساخته اند. پس باید با عقل مصلحت اندیش در آن زیست. و چاره ایی دیگر پیدا نیست
و من «چنین کردم» اما «چنین نبودم» و این دوگانگی مرا همواره دو نیمه می کرد.

 


 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1618
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر حسین

فلسفه آفرینش انسان با وجود علم خدا به سرنوشت او

پرسش:
خداوند به سرنوشت همه انسان ها آگاه است، پس فلسفه آفرینش انسان چیست؟

 

پاسخ:

بله، خداوند متعال از ازل به همه چیز، از جمله سرنوشت انسان و هر یک از افعال ما به آن رنگ و خصوصیتی که در خارج خواهند داشت، آگاه بوده است، یعنی خداوند از نخست می دانست که فعل معینی در لحظه خاصی با کمال اختیار و آزادی از ما سر می زند، اما این علم پیشین با فلسفه آفرینش انسان منافات ندارد، خداوند انسان را آفریده است تا او را به عالی­ترین درجه از کمال برساند و موجودی در حد سلول انسانی را در مسیر تکامل خود به حدی از سعه وجودی برساند که دانا، توانا ، قدرتمند، با اراده ، متفکر و عاقل گردد و با این کمالات محدود خود، نمایشگر کمالات نامحدود و بی پایان خداوند و بهره­مند از مبدا فیض هستی، بر اساس سعه وجودی خود که به وسیله سعی خودش به دست آمده، شود و اگر بعضی از انسان­ها با اختیار خود مسیر گمراهی را اتخاذ کنند خدشه ای به فلسفه آفرینش نمی زنند.
فلسفه آفرینش انسان از دیدگاه قرآن‌

 

 

قرآن مجید کتاب زندگی و نسخه تکامل و سعادت آدمی‌است؛ بنابراین بجا و ضروری است سوال‌های اساسی زندگی از دیدگاه قرآن بررسی و جواب داده شود. یکی از سوال‌های مهمی‌که همواره برای انسان مطرح بوده و هست فلسفه آفرینش است که یک سوال ریشه‌دار و اساسی است و بشر همواره می‌خواسته بداند برای چه آفریده شده است و هدف از زندگی چیست؟ وقتی به قرآن مجید مراجعه می‌کنیم چند دسته از آیات پاسخ سوال ما هستند که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
<یعبدون> از ماده عبادت به معنی اطاعت است؛ در کتب لغت از جمله <قاموس> و <صحاح> عبادت به معنای طاعت معنا شده است؛ مصباح اللغه آن را به معنی خضوع و انقیاد گرفته است؛ در کتاب شریف التحقیق فی کلمات القرآن المجید می‌خوانیم: اصل در ماده آن، نهایت تذلل در قبال مولا‌ همراه با اطاعت می‌باشد؛ بنابراین نتیجه می‌گیریم معنای عبادت، اظهار خضوع و ذلّت همراه با فرمانبرداری است. ‌ عبادت به‌عنوان فلسفه خلقت انسان برای تکامل و نزدیکی به خدای متعال که کمال مطلق است می‌باشد؛ بنابراین عبادت راه و وسیله است برای رسیدن به کمال نه اینکه هدف نهایی و غایه‌الغایات باشد بلکه هدف مقدمی ‌است و چون راه نزدیک شدن به کمال مطلق فقط یکی است و آن همان خط مستقیم است، لذا فرمود فقط برای عبادت خلق کردم و در سوره <یس> فرمود صراط مستقیم عبادت خداست؛ راه فقط یکی است و آن هم طریق عبادت و بندگی خداست. ‌
● غفلت اکثریت
در سوره اعراف می‌فرماید: <وَلَقَد ذَرَأنَا لجهنم کَثیرًا مّنَ الجنّ وَالا‌نس> سوال می‌شود چرا اکثر جن و انس به جهنم می‌روند؟ چرا اکثریت دنبال غرض اصلی نیستند؟ مگر نه این است که خداجویی فطری بوده و دین مطابق فطرت آدمی‌است. کما این که می‌فرماید: <فَأَقم وَجهَکَ للدّین حَنیفًا فطرَتَ اللَّه الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لا‌َ تَبدیلَ لخَلق اللَّه ذَلکَ الدّین القَیّم وَ لَـکنَّ أَکثَرَ النَّاس لا‌َ یَعلَمون؛ پس رو سوی دین حق کن در حالی که ثابت و استوار بر آن هستی این سرشتی است که خدا مردم را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمی‌دانند.>
جواب: حرکت در مسیر کمال و غرض اصلی منوط به شناخت و تصدیق مطلوبیت آن است؛ اما چون اکثریت کمال حقیقی را نمی‌شناسند و لذت رسیدن به آن را درک نمی‌کنند؛ لذا در صدد آن بر نمی‌آیند. هر چند یک امر فطری است؛ اما نیاز به بیداری و توجه دارد و در اکثر مردم نیازمند راهنمایی و بیدار کردن است کما این که یکی از وظایف انبیای الهی(ع) بیدار کردن فطرت آدمی‌است: <تا این که بخواهند عهد فطری او را ادا کنند و نعمت فراموش شده او را به یادشان آورند.> به قول حضرت امام (ره) گرچه نقش انسانی مفطور به توحید است اما در اول و شروع زندگی با تمایلا‌ت نفسانیه و شهوات حیوانیه نشو و نمو می‌کند و اگر انسان خود را تربیت نکند غرق در حیوانیت شده و هیچیک از معارف الهیه در او بروز نمی‌کند و انوار فطری خاموش می‌شود. بنابراین انس بیشتر با مادیات و اعتبارات انسان را از فطرت الهی خود غافل می‌نماید و اثر این غفلت راه جهنم را می‌پیماید. حال ممکن است این سوال مطرح شود که چرا خدای متعال این غرایز حیوانی و مادی را در نهاد آدمی‌قرار داده است و به‌طوری که اکثریت را از هدف اصلی باز داشته است؟


 

قرآن مجید کتاب زندگی و نسخه تکامل و سعادت آدمی‌است؛ بنابراین بجا و ضروری است سوال‌های اساسی زندگی از دیدگاه قرآن بررسی و جواب داده شود. یکی از سوال‌های مهمی‌که همواره برای انسان مطرح بوده و هست فلسفه آفرینش است که یک سوال ریشه‌دار و اساسی است و بشر همواره می‌خواسته بداند برای چه آفریده شده است و هدف از زندگی چیست؟ وقتی به قرآن مجید مراجعه می‌کنیم چند دسته از آیات پاسخ سوال ما هستند که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
<یعبدون> از ماده عبادت به معنی اطاعت است؛ در کتب لغت از جمله <قاموس> و <صحاح> عبادت به معنای طاعت معنا شده است؛ مصباح اللغه آن را به معنی خضوع و انقیاد گرفته است؛ در کتاب شریف التحقیق فی کلمات القرآن المجید می‌خوانیم: اصل در ماده آن، نهایت تذلل در قبال مولا‌ همراه با اطاعت می‌باشد؛ بنابراین نتیجه می‌گیریم معنای عبادت، اظهار خضوع و ذلّت همراه با فرمانبرداری است. ‌ عبادت به‌عنوان فلسفه خلقت انسان برای تکامل و نزدیکی به خدای متعال که کمال مطلق است می‌باشد؛ بنابراین عبادت راه و وسیله است برای رسیدن به کمال نه اینکه هدف نهایی و غایه‌الغایات باشد بلکه هدف مقدمی ‌است و چون راه نزدیک شدن به کمال مطلق فقط یکی است و آن همان خط مستقیم است، لذا فرمود فقط برای عبادت خلق کردم و در سوره <یس> فرمود صراط مستقیم عبادت خداست؛ راه فقط یکی است و آن هم طریق عبادت و بندگی خداست. ‌
● غفلت اکثریت
در سوره اعراف می‌فرماید: <وَلَقَد ذَرَأنَا لجهنم کَثیرًا مّنَ الجنّ وَالا‌نس> سوال می‌شود چرا اکثر جن و انس به جهنم می‌روند؟ چرا اکثریت دنبال غرض اصلی نیستند؟ مگر نه این است که خداجویی فطری بوده و دین مطابق فطرت آدمی‌است. کما این که می‌فرماید: <فَأَقم وَجهَکَ للدّین حَنیفًا فطرَتَ اللَّه الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لا‌َ تَبدیلَ لخَلق اللَّه ذَلکَ الدّین القَیّم وَ لَـکنَّ أَکثَرَ النَّاس لا‌َ یَعلَمون؛ پس رو سوی دین حق کن در حالی که ثابت و استوار بر آن هستی این سرشتی است که خدا مردم را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمی‌دانند.>
جواب: حرکت در مسیر کمال و غرض اصلی منوط به شناخت و تصدیق مطلوبیت آن است؛ اما چون اکثریت کمال حقیقی را نمی‌شناسند و لذت رسیدن به آن را درک نمی‌کنند؛ لذا در صدد آن بر نمی‌آیند. هر چند یک امر فطری است؛ اما نیاز به بیداری و توجه دارد و در اکثر مردم نیازمند راهنمایی و بیدار کردن است کما این که یکی از وظایف انبیای الهی(ع) بیدار کردن فطرت آدمی‌است: <تا این که بخواهند عهد فطری او را ادا کنند و نعمت فراموش شده او را به یادشان آورند.> به قول حضرت امام (ره) گرچه نقش انسانی مفطور به توحید است اما در اول و شروع زندگی با تمایلا‌ت نفسانیه و شهوات حیوانیه نشو و نمو می‌کند و اگر انسان خود را تربیت نکند غرق در حیوانیت شده و هیچیک از معارف الهیه در او بروز نمی‌کند و انوار فطری خاموش می‌شود. بنابراین انس بیشتر با مادیات و اعتبارات انسان را از فطرت الهی خود غافل می‌نماید و اثر این غفلت راه جهنم را می‌پیماید. حال ممکن است این سوال مطرح شود که چرا خدای متعال این غرایز حیوانی و مادی را در نهاد آدمی‌قرار داده است و به‌طوری که اکثریت را از هدف اصلی باز داشته است؟


 

 
 
 
 
 
 


:: بازدید از این مطلب : 174
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر حسین

 


 

 

 

گلهـا همـه بـا اذن تـو بـرخاسته اند             از بهـر ظهـور تـو خـود آراستـه اند

مردم همه در لحظه تحویل، بی شک             اول فــــرج تـو از خـدا خواسته اند

جایگاه نوروز در کلام امام صادق (ع)

معلی بن خنیس می گوید در روز عید نوروز به خدمت امام صادق (ع) رسیدم: حضرت فرمودند:

 می دانی امروز چه روزی است؟ عرض کردم جانم به فدایتان این روزی است که مسلمانها آن را

عظمت داده و به یکدیگر هدیه می دهند

امام(ع) فرمودند: قسم به خانه کهن مکه این امری قدیم است که من برایت تفسیر می کنم تا

درک کنی.

ای معلی: بدرستی که در روز نوروز خداوند برای چند امر از بندگانش پیمان گرفت

1-  فقط او را عبادت کنند و به او مشرک نشوند

2-  به پیامبران و انبیاء الهی ایمان بیاورند

3-  به ائمه معصومین (ع) ایمان بیاورند

اولین روزی که خورشید طالع شد نوروز بود

نوروزی نمی آید مگر اینکه ما انتظار فرج در آن داریم

نوروز از ایام ماست و ایام شیعیان ماست

فارس ها آن را حفظ و عربها آن را ضایع کردند

ریختن آب در نوروز سنت شد

آن اولین روز از سال فارسهاست.

 

 

آداب نوروز در کلام امام صادق (ع)

 

هنگامی که روز نوروز می رسد:

اول ـ غسل کن

دوم ـ بهترین لباست را بپوش

سوم ـ با بهترین عطرها خود را معطر کن

چهارم ـ در این روز روزه بگیر 

|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 فروردين 1390 | نظرات ()